دلم خیال تو را رهنمای میداند

photo by zeleh

با تاخیر برای ونوس ...ون ون عزیزم ... که حضورش را پاس میدارم .... و دوریش یکی از سخت ترین کارهای دنیاست ... تولدت مبارک ...

زلف که را گشوده ای؟

حتی خانه تکانی عید هم بی قراری های مرا آرام نمیکند ... 

پ.ن: با خودم اینقدر از صبح تا حالا کلنجار رفته ام ... تلفن رو میندازم تو کمد که نبینمش...صفحه ۳۶۰ رو هم میبندم .....

من!

خسته ام ..اما با همه خستگی ها و بی حوصلگی ها دیروز قسمت زنانه وجودم را سخت گرامی داشتم ..کلی باهاش حرف زدم ..براش کادو خریدم ...و بهش گفتم چقدر دوستش دارم ...

پ.ن:حس میکنم هر روز باید به قسمت زنانه وجودم بگویم که خیلی خیلی دوستش دارم ...

برای خنده ... که سخت دلم برایش تنگ است.....و امیدوارم بیاید...

کاری به جز دوست داشتن تو من بلد نیستم !

تولدت مبارک سوری خانم من ..... روزهای خیلی خوبی بی حضور تشویش و دغدغه برایت آرزو دارم .

ME AND MY ROOM

میان این اتاق شلوغ نشسته ام .... ساعت هاست ... و ذهنم خالی است..به همه گفتم که خطم یک طرفه شده است ..میدانم هیچ کس هیچ سراغی از من نمیگیرد ..فصل امتحان ها نیست که با الهه همه کار داشته باشند ... تا ارائه تحقیق ها هنوز وفت هست... و خرحمالی ها هنوز شروع نشده ... کاری نیست... این الهه آرومه ارومه ..رامه رام ... روی این میز شلوغ همه چیز هست ... از لباس های شسته شده تا شده  تا لیوان قدیمی مادربزرگ مادرم  و قرص های ضد بارداری و برگه های برنامه های جبهه ی مشارکت و برگه های سفید سفید که مرا دیگر حتی وسوسه نمیکنند برای درس خواندن .... دیواری پر عکس روبرویم ..پر از عکس های سیاه و سفید .که درباره هر عکسی میتوانم ساعت ها حرف بزنم...نمیدانم چه بلایی به سرم آمده است که کم حرف شده ام .... دیوار کم آورده ام .... آنطرف به گمان خودم ..تنها به گمان خودم کودکانه هایم را گذاشته ام ..دیواری پر از برچسب های رنگی ... خوشحالم ..حوشحالم از این که هیچ آدم مهمی روی دیوار اتاقم جا ندارد .... شعر ع.شجاع پور را گزاشتم جایی روی دیوار که وقتی به صندلی تکیه میدهم از بالای مانیتور ببینم ... این نسل سردرگم ...بر توسن اندیشه شان لنگ .. فرسنگ در فرسنگ .. جز سوی ترکستان نمیرانند و تاریخ پیش ار خویش را گویی نمیخوانند .... میان این اتاق شلوغ نشسته ام و حالم خوب نیست ... خیلی هم مهم نیست ... اوج بی تفاوتی زمانی است که حتی دیگر خودت هم برای خودن خیلی مهم نباشی !

پ.ن: بلد نیستم متن استعفا نامه بنویسم ... همین امروز فهمیدم !